سخته؟

ساخت وبلاگ
#داستان_راستان_۲ #متفکر_شهید_استاد_مرتضی_مطهری در این میان مردی از مسلمانان فراری از کنار یکی از مجروحین به نام سعدبن ربیع-که ۱۲زخم کاری برداشته بود- عبور کرد و به او گفت: «از قراری که شنیده ام پیغمبر کشته شده است!»  سعد گفت: «اما خدای محمد زنده است و هرگز نمی میرد. تو چرا معطلل و از دین خود دفاع نمی کنی؟ وظیفه ی ما دفاع از شخص محمد نبود که وقتی کشته شد موض سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#حکایت_خرد_شدن_آینه_ها پرچین یکصدوچهارم سوره نوشت های سوره مبارکه همزه انسان که خود را دارا ببیند، به دارایی هایش که مغرور بشود، فکر می کند دارایی هایش همیشگی است، اینجاست که همه را زیر پایش می گذارد و خُرد می کند؛ باورش این می شود که هرکس که ندارد، نباید باشد و هرکس که دارد، داراییش مال اوست؛ آن وقت است که دیگر از این همه توهم دارایی بیرون نخواهد آمد. او ح سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#شام_برفی #محمد_محمود_نورآبادی با مقدمه و بازنگری سعید عاکف شب حمزه به قولش عمل کرد و به همه لباس نو داد. ژاکت های کاموایی خیلی روی وضع روحی مان تاثیر گذاشت. حالا دیگر می توانستیم لباس های پر از چرک و کثیفی را بشوییم. این تاثیر وقتی صد چندان شد که دیدیم سهم غلامعلی و جعفر دو ژاکت مشکی است! جعفر همان کسی بود که چند شب قبل آه کشید و گفته بود: یا امام حسین(علی سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 255 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#لینالونا #کلر_ژوبرت دلت می خواهد داستانم رابرایت بگویم؛ که چرا پیشت آمده بودم؟ توی سرزمینِ ما، وسطِ جنگل کاج، همه مو قرمزند؛ این شد که هرکس من را با موهای آبی ام می دید، می گفت:«چه دختر قشنگی!» کوچک تر که بودم، خیلی خوشم می آمد، ولی بعد خسته شدم. با خودم گفتم: چرا همه فقط قشنگی ام را می بینند؟ چرا هیچ کس نمی گوید: «چه دختر مهربانی!» یا «چه دختر زرنگی!»؟... سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#تفسیر_سوره_کوثر #علی_صفایی_حائری نبود امکانات و افرادِ همراه، مانع حرکت و عامل توقف نیست؛ که باید در تنهایی تولید کرد و از زیادی جمعیت دوست مغرور نشد و از کثرت دشمن خود را نباخت. اگر مبارزه موسمی و فصلی بود، نه مستمر و همیشگی و اگر رجحان و ضرورتی نبود، می شد که از یک کار تفننیِ موسمی، چشم پوشید و به خاطر نبود یار و کثرت دشمن کنار کشید. منی که توانایی بالقو سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 230 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#درآمدی_بر_مبانی_مراقبت_معنوی (مبانی و شیوه ی ارائه) #دکتر_مهدی_احمدی_فراز دکتر محمدرضا شعربافچی و... مراقبت معنوی عبارت است از معنایابی و‌معنابخشی به ارتباطات چهارگانه ی انسان با خدا، خود، خلق و خلقت، برای رسیدن به نظام باور و عمل که در سایه ی قرب به خدا زندگی را ارزشمند و مرگ را معنادار می کند.  پ.ن: مطالعات پیرامون پایانامه همچنان ادامه دارد! سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 217 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#هوری زندگی نامه و خاطرات سرلشگر شهید #علی_هاشمی #گروه_ابراهیم_هادی یک روز یکی از نیروهای جدید آمد پیش حاج علی و گفت: من می‌خوام در شناسایی پشت منطقه‌ی دشمن رو ببینم؛ دوربین می‌خوام که نداریم. برجک می‌خوام، اون رو هم نداریم. حاجی فرستادش تا از ارتشی‌ها یک دوربین قرض بگیره. بعد از مدتی دیدم همان گروهبان آمد پیش حاجی و شکایت کرد. می‌گفت: نیروی شما قرار بوده د سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#خداحافظ_سالار خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر لشگر پاسدار#شهید_حسن_همدانی #حمید_حسام غبار فتنه خوابید و حسین پس از چند شبانه روز بی خوابی، با قیافه ای خسته به خانه آمد. یک آلبوم بزرگ زیر بغلش بود. عکس های جوان های آش و لاش با سر و صورت های خونین، چشمان از حدقه درآمده و‌ بدن های چاقو خورده، چند تا رو که دیدم،حالم خراب شد. گفت:«این بسیجی ها، دستشون تفنگ نبود. سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

#یادت باشد #شهید_مدافع_حرم_حمید_سیاهکالی_مرادی به روایت همسر شهید #نشر_شهید_کاظمی وقتی از حمید نتوانستم موردی به عنوان بهانه پیدا کنم سراغ خودم رفتم. سعی کردم از خودم یک غول بی شاخ و دُم درست کنم که حمید کلاً از خواستگاری من پشیمان شود، برای همین گفتم:«من آدم عصبی هستم، بد اخلاقم، صبرم کمه، امکان داره شما اذیت بشی »، حمید که انگار متوجه قصد من از این حرف ها سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 176 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05

یکسان شدن فقیر و غنی را اگر در بُعد غیرمادی اش در نظر بگیریم یعنی:

رمضان فرصتی است که می شود ره صد ساله را، یک ماهِ رفت...

سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 219 تاريخ : دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت: 15:05